قصه نقشه ایران بخش دوم

قصه نقشه ایران بخش دوم

در آخر قسمت نخست خواندید:

از آنجا که در کار با جی پی اس تازه کار بودم ولی جویایی کشف این دنیای تازه، در 24 ساعت اول کار با این جی پی اس، نقشه ایران آن را به کل پاک کردم!!! یادم هست در خیابان طالقانی ( تخت جمشید) بودم که به فروشنده جی پی اس زنگ زدم و صادقانه مساله را مطرح کردم ولی در عوض این جمله را شنیدم:

شما انگولک کردید، نقشه ایران پاک شده، حالا جریمه می شوید، می آیید یک 30 هزار تومان دیگر می دهید برایتان نقشه را مجددا می ریزم

صادقانه بگویم، بهم خیلی برخورده بود، بخصوص از اینکه به من گفته بود انگولکچی !!!

---

اما ادامه ماجرا:

فردای آنروز برای اولین بار به دفتر فروشنده رفتم (جی پی اس را تلفنی خریده بودم)، فروشنده خوش برخورد تر ازصدای پای تلفن بود، من برایش مشکلات نقشه و قابل استفاده نبودن آن را توضیح دادم و ایشان چند بار تاکید کرد کار نقشه، کار سختی است. نهایتا از ایشان سورس کد نقشه را خواستم، برای منصرف کردن من گفت … میلیون تومان، دست چک را درآوردم و گفتم، 50 درصد الان، 50 درصد پس از تایید صحت سلامت فایل ها! ظاهرا با این کار من فروشنده متوجه شد که من خیلی جدی هستم و توضیح داد که نمی تواند سورس نقشه را بفروشد، چراکه آن را ندارد و … .

از دفتر فروشنده بیرون آمدم، خیلی دلزده بودم، هیچی نصیبم نشده بود جز یک کپی دیگر ازنقشه بدرد نخور قبلی. شروع کردم به جستجو در اینترنت و نهایتا یک نسخه Shape را به قیمت 1000 دلار خریدم ! درست فردای خرید ازفروشنده درخواست عودت وجه را کردم، چون این فایل بشدت  ناقص با لایه های بی ربط و بسیار مشکل دار بود. گویا هر نقشه ای که گیرشان آمده بود را Digitize کرده و اطلاعات را روی هم ریخته بودند. پول من هیچگاه برنگشت و من تصمیم گرفتم از این فایل ناقص نقشه ایران بسازم!

قبل از اینکه بقیه قصه رو بخوانید باید بگویم، یک روز به ناگاه جی پی اس من خراب شد و این فروشنده در مهلت گارانتی آن رو با مدل بالاتر یعنی eTrexVista Hcx تعویض کرد. این باعث شد، که همکاری من با این فروشنده در مورد سخت افزار یکی دو سالی ادامه پیدا کند، در واقع اولین تامین کننده سخت افزار فروشگاه مپ شاپ این فرد بود.

آن روزها کسب و کار وب هوستینگ من پس از فراز و فرودهایی روند آرامی به خود گرفته بود، روند آرامی که گرچه سرویس دهی به مشتریان درآن روز به روز بهتر می شد، اما به علت شکل گرفتن شرکت هایی که با یک VPS شروع به کار می کردند و قیمت هایی بسیار پایین (صد البته با کیفیت پایین) ارایه می دادند، از لحاظ قیمت کاملا غیر رقابتی شده بود.

از یک طرف کار ویرایش نقشه را شخصا (بدون حمایت شرکت) شروع کرده بودم و از یک طرف هنوز درگیر کار قبلی ام بودم. عملا شب و روزم کار بود. کار کردن روی نقشه در آن روزها برایم کار دشواری بود. هر چه در مورد تولید نقشه برای جی پی اس جستجو می کردم، کمتر اطلاعات بدرد بخوری پیدا می کردم، در سیاهی کامل گرفتار شده بودم. فقط نقشه را ویرایش می کردم و همه تلاش هایم برای تولید نقشه ای که واقعا روی جی پی اس کار کند به شکست می انجامید. نهایتا در پاییز آنسال کار وب هوستیگ را به شرکت دیگری واگذار کردیم و اگرچه وقت من آزاد شد ولی عملا  بدون هیچ منبع درآمدی کار نقشه را ادامه می دادم.  بی اغراق حرکت در دنیای تاریک بیش از 4 ماه طول کشید. به تدریج روزنه های امید کم کم پیدا شدند و روزی اولین نقشه من روی جی پی اس ام کار کرد! نقشه که نه چند خط متصل به هم. پس از این مرحله از دیگرانی برای کار ویرایش نقشه کمک گرفتم.

کار اولیه روی نقشه در دنیای تاریک عبارت بود از پاک کردن عوارضی که درنقشه بودند ولی وجود نداشتند! بلی با صرف  صدها ساعت وقت هزاران عارضه از روی نقشه پاک شد! گرچه ازلحاظ فنی نقشه ای بهتر بود ولی نگاه کردن به آن نقشه، نگاه کردن به پیکر موجودی تکیده ای بود که تار و پود لباسش از  در شرف  از هم گسستن بود. مرحله  بعدی افزودن و اصلاح نقشه شهر تهران بود، نتیجه این دو مرحله(7 ماه)  نقشه ای بود با 40000 تغییر نسبت به نسخه اولیه.

برای اینکه می خواستم همه کار روی اصول باشد از روز اول حقوق نرم افزارهایی که برای تولید و ویرایش نقشه استفاده کردم راخریداری کردم و بعدها وقتی این کار به شرکت انتقال یافت نیز، تمامی حقوق نرم افزارهایی که برای تبدیل یا نشر نقشه استفاده شد را خریداری کردیم.

فروردین سال 1387، با دلهره، با ترس، اما با غرور اولین نسخه نقشه ایران خود را منتشر کردیم. نمی دانستیم نتیجه 7 ماه تلاش چه خواهد شد. خوشبختانه عده ای قلیل به نشر خبر نقشه ما روی خوش نشان دادند. عده ای قلیل که بنده شخصا همیشه برایشان احترام قائلم.

در اواخر تیرماه همان سال اولین نقشه راهیاب Routable خود را منتشر کردیم و خوشبختانه این بار استقبال بهتری از کار ما شد. بدین ترتیب اولین نقشه راهیاب ایران را ارایه دادیم و این شروع گام بعدی بود.

[ErimaZarinpalDonate]

در شب های آتی برایتان در مورد آن می نویسم.