فرق بین دلالی و دلال صفتی

بر خلاف نظر بسیاری از مردم، دلالی چیز بدی نیست! بخصوص که از راه درست آن باشد، اگر دلال های بازار نبودند، مبادلات به سختی انجام می شد. مثلا بدون وجود دلال ها خرید، فروش و اجاره املاک بسیار سخت بود. دلال ها یا معامله گران با پیدا کردن خریدار و فروشنده و با دریافت حق الزحمه، سبب تسریع یک جریان مالی می شوند.

چیزی که بد است دلال صفت بودن است. وقتی شخصی با دخالت کردن در معامله ای که هیچ دانش و تجربه ای در مورد آن ندارد و تنها با سوء استفاده از اعتماد یک شخص، سعی در ایجاد منفعت برای خود می کند، “دلال صفت” است. دلال صفت سعی می کند با دخالت نابجا در یک معامله و جا زدن خود به عنوان همکار یا خریدار نهایی، صرفا برای خود سود ایجاد کند.

یک مثال مورد دلال صفتی:
آقای ایکس موبایل فروشی در یک شهر کوچک است، آقای ایگرگ کشاوزی است که موبایلش را از آقای ایکس خریده است. آقای ایگرگ در مورد جی پی اس دستی از آقای ایگرگ سوال می کند (در نظرش چون شبیه موبایل است، ممکن است یک موبایل فروش بتواند کمکش کند)، آقای ایگرگ تا به حال جی پی اس دستی ندیده است، یا اگر دیده است آن را با بیسیم اشتباه گرفته است! ولی غده دلال صفتی اش، هر وقت کسی به او اعتماد می کند، عود می کند! در اینترنت گشتی می زند، چند فروشنده را پیدا می کند و به محض اطمینان از اینکه می تواند این کالا را تهیه کند، به آقای ایگرگ اطمینان می دهد که به زودی با قیمت عالی، از نمایندگی اصلی! جی پی اس او را با گارانتی آمریکا و ایران تامین خواهد کرد!!!
آقای ایکس دست به کار می شود، تلفن را برمی دارد و با سواد نیمه کاره اش، سعی در جا زدن خود به عنوان کارشناس و همکار می کند، ولی بوی گند بیسوادی اش از صدها کیلومتر دورتر هم قابل استشمام است.

تماس آقای ایکس با فروشنده ای در شهر آلفا:

  • الو سلام من همکار شما هستم در شهرستان زد، یک اداره دولتی استعلام کرده و من 10 عدد استرسکس 10 می خواهم !!! (ایشان eTrex را استرسکس خوانده اند)
  • سلام، منظورتان ایترکس 10 است؟
  • بله همان ایسترکس 10
  • قیمت این مدل xxx چوق است. از کدام شرکت هستید؟
  • شرکت نداریم در شهر زد ما تامین کننده نیاز شرکت ها و ادارات هستیم. قیمت همکاری xxx چوق است؟
  • بله برای 10 عدد عرض کردم، والا قیمت اصلی xxx+x چوق است!
  • من یک عدد می خواهم، شما یک عدد نمونه با قیمت xxx-x به ما بدهید و ….

تماس آقای ایکس با فروشنده ای در شهر بتا:

  • الو سلام من همکار شما هستم در شهرستان زد، یک اداره دولتی استعلام کرده و من 15 عدد ایسترکس 10 می خواهم !!! (ایشان به ایسترکس پیشرفت کرده اند)
  • قیمت این مدل xxx چوق است. البته 15 عدد نداریم الان؟
  • همکار شما xxx-x قیمت دادند، جرا قیمت شما بالاتر است؟ اصل و فرع دارد؟
  • نه قربان اصل و فرع ندارد، چرا از همکار ما خرید نکردید؟
  • می خواستم ببینم براتون راه دارد xxx-xx به من بدهید که از شما خرید کنم؟ و …

و در آخر کار، تماس آقای ایکس با آقای ایگرگ:

  • سلام، آقای ایگرگ براتون گیر آوردم با بهترین قیمت xxxx البته اصلی اش رو نه چینی اش رو …
  • سلام دسستون درد نکنه، فردا خدمت می رسم، زحمت شد براتون …

در نهایت، فروشنده اصلی به میزان “اپسیلون” سود برده و آقای دلال صفت “دو اپسیلون”، آقای ایگرگ هم علاوه بر معطلی بیشتر، کالای مورد نظر را “اپسیلون” چوق گران تر خریده اند، همیشه برای گارانتی و خدمات باید با آقای ایکس در ارتباط باشند، آقای ایکس هم برای هر خدمتی، چوق هایی را از آقای ایگرگ خواهند ستاند!!!

آقای ایکس چگونه می توانست دلال سالمی باشد؟
شاید راه های زیادی وجود داشته باشد، اما در اینجا به دو روش اشاره می کنیم:

الف – آقای ایکس می توانست، به آقای ایگرگ بگوید در این زمینه فعالیتی نداشته و اطلاعات مختصری که از جستجوی اینترنتی پیدا کرده را در اختیارش بگذارد. ( در این حالت علاوه بر دخالت نکردن در پروسه ای که در آن تخصصی ندارد، اطمینان و احترام آقای ایگرگ را خریده است)

ب- آقای ایکس در تماس با فروشندگان کالا، ضمن بیان حقیقت، سعی در ایجاد رابطه کاری برای موارد مشابه می کرد، برخی شرکت راه حلهایی ساده و بعضا اتوماتیک برای ایجاد روابط کاری دارند. او در این روش ، ضمن افزایش دانش خود، روابط کاری خود را نیز گسترش می داد، در ضمن نه به خود نه به آقای ایگرگ و نه فروشنده اصلی کالا دروغ نمی گفت. در دفعات بعد می توانست به عنوان مشتری با سابقه خرید از فروشنده درخواست تخفیف کند (فروشندگان در دادن تخفیف به مشتری که قبلا خرید کرده است، راحت تر عمل می کنند) و به سود برسد.