خستگی سالهای سپری شده

گاه خستگی همه سالهای سپری شده، خستگی همه سختی هایی که کشیده ای را یکجا احساس می کنی. خستگی کار کردن در شرایط بحرانی، خستگی یکه و تنها به دوش کشیدن باری سنگین و پذیرش مسئولیت کاری که بر عهده یک تیم بوده .

همه و همه را یک جا احساس می کنی، وقتی می بینی همه تلاش هایت همه از خود گذشتی هایت به هیچ انگاشته شده و از کسانی که یاورشان می پنداشتی، تنها به خود می اندیشند و بس.

با حرف و قصه نمی توان راه پیمود. و من خسته ام از این قصه های بی سرانجام